دوست داشتن
دوست داشتن را دوست دارم.عاشق عشق ودوست داشتن یارم.یارم به نگاهی دل ز عالم می برد. نگاهش بس زیبا وعاشقا نه است.به تیر زیبا ی نگاهش اهوی دل را اسیر ورام خویش کند.یارمن خود که سهل است. عاشقان ودوست دارانش نیز دل می برند.نور او نیز.نور او دل اهل عقل رانیز به سلسله ی جنونی عاشقانه می کشد. این نور نه نور عالم دنیاست که ان نیز که ان نیز شیرین است و دلربا. اری ان نوریست بجز این نور که عقل ملک را نیز به جنونی عاشقانه وزیباتر از زیبا می کشد.واین دلربا به طریقت عطوفت ومهر به عالم می تابد وخدا نیز عاشق اوست.عاشق.اری!عاشق تراز عاشق.من چه گویم؟ او ان است که ندیده با نامش دل می بردوچه سریست که دل با شنیدن نام زیبایش حسین به سلسله ی جنون کشیده میشود؟خداداند.اری!خداداند.
به امید صبح عاشقی
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۸۹ ساعت 20:24 توسط محمد ره انجام
|
به نام داردار هور .